گرفتاری های وزیر ارشاد آینده
چهارشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۰۷ ق.ظ
بروکراسی و تکنوکراسی
گرفتاری های وزیر ارشاد آینده
وزارت ارشاد بر خلاف سایر وزارتخانهها فقط نهادی اجرایی نیست و نیاز به مدیر اجرایی صرف ندارد؛ زیرا مسائل فرهنگی، امور قطعی و یقینی نیستند، فرهنگ پدیدهای پویاست و پدیدههای فرهنگی همواره جاری و در حال تغییر هستند.
به گزارش فرهنگ نیوز، شاید این قول معروف را شنیده باشید که یکی از وزرای اسبق فرهنگ و ارشاد در اولین روزهای وزارتش دستور داده است لیستی از هنرمندان کشور تهیه کنند تا با هنرمندان آشنا شود، این قول چه واقعیت باشد و چه غیرواقع مثالی جامع است برای توصیف مدیریت فرهنگی در کشور به خصوص بزرگترین نهاد فرهنگی کشور یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
در چند دورهی اخیر وزیرانی سکاندار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودند که به واسطهی عدم آشنایی کافی با حوزهی فعالیت خود نتوانستند انتظارات صاحبنظران، اهالی فرهنگ و هنر و متدینین را در مهمترین نهاد فرهنگی کشور برآورده کنند، به خصوص در دو دورهی اخیر وزرای متدین که از سوابق مدیریتی خوبی نیز برخوردار بودند، وزارت ارشاد را بر عهده داشتند؛ اما نگاهی به اوضاع فرهنگ و هنر و وضع اسفبار فرهنگ عمومی نشان میدهد که این هشت سال نیز وزارت ارشاد نتوانسته موفقیت چندانی بدست بیاورد. وزرای چند دورهی اخیر در حوزهی مدیریت و فعالیتهای سیاسی سوابق درخشانی داشتند؛ اما چهرهای فرهنگی محسوب نمیشدند و در حوزهی فرهنگ نه سوابق چندانی داشتند و نه صاحب نظر بودند.
وزارت ارشاد بر خلاف سایر وزارتخانهها فقط نهادی اجرایی نیست و نیاز به مدیر اجرایی صرف ندارد؛ زیرا مسائل فرهنگی، امور قطعی و یقینی نیستند، فرهنگ پدیدهای پویاست و پدیدههای فرهنگی همواره جاری و در حال تغییر هستند. شناخت صحیح از حوزهی فرهنگ نیاز به مدیری دارد که ریشه در حوزهی فرهنگ داشته باشد، از طرف دیگر وظیفهی وزارت ارشاد ادارهی امور جاری بخشی از ادارات و نهادهای تحت امر نیست بلکه بخش اعظم فعالیت این وزارت، مدیریت جامعهی هنری کشور است. وزیر ارشاد با هنرمندان و صاحبان اندیشه سر و کار دارد و میبایست او و مجموعهی تحت امرش بتوانند کاروان هنر و فرهنگ را به سمت آرمانها و اندیشههای انقلاب هدایت کنند؛ اما وزیر ارشاد جمهوری اسلامی بر فرض معتقد و متدین بودن، با دو چالش مهم سر و کار دارد؛ بروکراسی و تکنوکراسی. بروکراسی به معنی گیر افتادن در بند روزمرگی و فعالیتهای اداری روزمره، مانند برگزاری همایشها، جشنوارههای هنری سالانه و... است و تکنوکراسی به این معنی که ظواهر هنر و موضوعسالاری در فعالیتهای هنری ممکن است وزارت ارشاد را تحت مدیریت غیرمستقیم گروهها، هنرمندان ذینفوذ، گروههای هنری و فرهنگی و روشنفکران تحت تأثیر نسل قبل از انقلاب، قرار دهد.
حوزهی مدیریت گرفتار بروکراسی
در سالهای پس از جنگ و دورهی سازندگی به واسطه بیتوجهی به سیاستگذاری و نظریهپردازی در حوزهی فرهنگ انقلاب، نهادهای فرهنگی و هنری به اجرای یک دسته فعالیتهای نمادین و تکراری بسنده کردند که در اثر مرور زمان این فعالیتها تبدیل به کلیشههایی شد که سالهاست در کشور برگزار میشود، تعدادی از این کلیشهها نیز در حوزهی مأموریتی وزارت ارشاد قرار دارد، فعالیتهایی مانند برگزاری جشنوارههای دست چندم، برگزاری همایشهای تجلیل، تولید و سفارش آثار هنری مناسبتی و...
هر ساله با فرا رسیدن مناسبتهایی مانند ایام محرمالحرام یا ماه مبارک رمضان، شاهد اجرای تئاترها، نمایشها و آیینهای نمایشی هستیم که متولی بخشی از آنها وزارت ارشاد یا معاونتهای آن است در حالی که اجرای چنین آثار سفارشی، فعالیتی تأثیرگذار در فرهنگ کشور محسوب نمیشود، اجرای چنین فعالیتهایی ممکن است به عنوان رسالت وزارت ارشاد تلقی شود؛ به طور مثال وزارت ارشاد دولت نهم برای اولین بار سمفونی پرهزینهای را با نام «رسول عشق و امید» اجرا کرد که این اثر هیچ وقت به مرحلهی تکثیر و فروش کاست نرسید؛ زیرا اصولاً سمفونی موسیقی مورد نیاز مخاطب ایرانی نیست و هنگامی که مخاطب ایرانی دنبال یک اثر موسیقیایی نیست، چگونه میشود انتظار داشت این اثر تأثیری در فرهنگ عمومی داشته باشد. این سمفونی نمونهی کامل یک فعالیت روزمره و بروکراتیک از سوی وزارت ارشاد بود، و حضور پرسروصدای رئیسجمهور هم نشان داد که قرار نیست این سمفونی بر مردم تأثیر بگذارد بلکه قرار است بیلان کاری مسئولین هنری وزارت ارشاد را پر کند...
از طرف دیگر لیستی از فعالیتهای ریز و درشت مانند صدور پروانهی آثار هنری و مجوزهای مختلف؛ نظارت و ادارهی امور چاپ و نشر؛ ساماندهی صنوف و ادارهی امور صنوف هنری و چاپ و نشر نیز از وظایف وزارت ارشاد است که ممکن است امر را بر مسئولین این وزارتخانه مشتبه کند که اینها وظایف وزارت ارشاد است و اشتغال به همین امور و تمجیدها و تعریفهایی که در برخی محافل به خاطر این رخدادها میشود باعث غفلت از امر مهم فرهنگسازی و اندیشهسازی در حوزهی فرهنگ شود.
حوزهی سیاستگذاری در دام تکنوکراسی
نسل قبل از انقلاب در رشتههای مختلف هنری، نسلی هستند که امروزه به جایگاه استادی رسیدهاند و در سنین کهنسالی قرار دارند، اکثر این نسل به خصوص در رشتههای سینما، تئاتر و موسیقی گرایشات خاص معارض با تفکر انقلاب اسلامی، بخش زیادی از نسل جدید نیز خواسته یا ناخواسته تحت تأثیر نسل قدیمیتر قرار گرفته و بدین ترتیب در طی دههی گذشته نه تنها نسل هنریِ ترازِ انقلاب در همهی رشتههای هنری تربیت نشده، بلکه نسل تربیتیافتهی دست طیف قبل از انقلاب، بدنهی سینما، موسیقی، تئاتر و برخی رشتههای دیگر را در دست گرفته است. نگاه روزمرهی مدیران وزارت ارشاد در سالهای گذشته باعث شده است به جای اینکه وزارت ارشاد جامعهی هنری را اداره کند، جامعهی هنری هر گونه که بخواهد فعالیتهای وزارت را اداره کند. از طرفی وزارت ارشاد باید جوابگوی نهادهای نظارتی و افکار عمومی در حوزهی هنر انقلاب باشد و از سوی دیگر با طیف هنرمندان روشنفکر جدید و قدیم روبهروست؛ لذا تنها چارهی او این است که در زمین هنرمندان موجود بازی کند و به سفارش موضوعات هنری، ارزشی به همین نسل اکتفا کند. بنابراین حتی وقتی نسل معتقدی در مدیریتهایی مثل معاونت سینمایی سر کار میآید پس از مدتی ناچار به خواستههای نسل هنرمند تن میدهد و آن می شود که در یک سال گذشته شاهد آن بودهایم.
در آستانهی شروع به کار دولت یازدهم و سالهای حساسی که انقلاب اسلامی به واسطهی فشارهای سیاسی و جنگ فرهنگی در پیش روی دارد، به نظر میرسد، میبایست چارهای به اوضاع نابسامان فرهنگ و هنر اندیشید. بنابراین وزیر ارشاد آینده میبایست علاوه بر خصوصیات نیک وزرای اخیر (که مدیریت و تعلق به نسل انقلابی مدیران بود)، فردی صاحبنظر و آشنا با بدنهی هنر کشور باشد، حوزهی نشر و کتاب را بشناسد و استراتژیست فرهنگی باشد تا بتواند وزارت کلیدی ارشاد را از دور باطل بروکراسی و تکنوکراسی نجات دهد.
۹۲/۰۳/۲۹