http://www.tablet4you.ir/?r=x9lX8ofB3z1WzVd8bKfKRQ== - - یا امیرالمومنین روحی فداک... :: پایگاه مقاومت بسیج شهدای ورزنه

پایگاه مقاومت بسیج شهدای ورزنه

پایگاه اطلاع رسانی شهداء

پایگاه مقاومت بسیج شهدای ورزنه

پایگاه اطلاع رسانی شهداء

پایگاه مقاومت بسیج شهدای ورزنه

بّسمِ رَبِّ الشهداءِ وَاصِّدیقین

بایگانی
تبلیغات
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
محبوبیت وبلاگ




یا امیرالمومنین روحی فداک...

جمعه, ۳ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۱۵ ب.ظ

یا امیرالمومنین روحی فداک...
ای دنیا چه می‌شد اگر همه نیروهایت را در هم می‌فشردی و دوباره شخصیتی مانند علی با آن عقل، قلب، زبان و شمشیر نمودار می‌کردی؟

ولادت امیرالمومنین (علیه السلام)

اولین امام مومنین و خلیفة الله بلافصل بعد ازرسول الله خاتم النبیین(صلی الله علیه وآله) برادر، پسر عمو، وزیر و داماد او، سید الوصیین امیرالمومنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) در روز جمعه 13 رجب دربیت الله الحرام داخل کعبه معظمه به دینا آمد که قبل از او و بعد از او مولودی در آنجا به دنیا نیامده و نخواهد آمد. اسم شریفش علی است. صاحب کتاب الانوار می گوید: علی بن ابی طالب (علیه السلام) در کتاب خدا 300 اسم دارد. مشهورترین القاب آن حضرت امیرالمومنین است که این لقب مخصوص آن حضرت است و ابن شهر آشوب بیش از 850 لقب برای آن حضرت ذکر نموده است.(1)

 

پدروالا مقام آن حضرت سید بطحا حضرت ابو طالب(علیه السلام)  و مادر آن حضرت فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف بانوی حرم حضرت ابوطالب است. فاطمه بنت اسد(سلام الله علیها) همچنین درحق پیامبر(صلی الله علیه وآله) مادری می کرد و همیشه او را بر فرزندان خود مقدم می داشت و همه روزه از آن حضرت علامات نبوت را مشاهده می نمود. همچنین بعد از رحلت حضرت خدیجه کبری(سلام الله علیها)  پیامبر (صلی الله علیه وآله) فاطمه زهرا(سلام الله علیها)  را به فاطمه بنت اسد سپردند.

 

نوری که ازعرش پروردگار آمده بود در انبیا و اوصیاء یکی بعد از دیگری منتقل شده تا به عبد المطلب رسید و بعد ازآن دو قسم شد. نوری در پیشانی مبارک عبدالله پدر بزرگوار پیامبر(صلی الله علیه وآله) که آن نور بعدا به پیشانی آمنه و سپس درصورت مبارک خاتم الانبیا (صلی الله علیه وآله) منتقل شد نصف دیگر نور در پیشانی مبارک ابو طالب قرار گرفت.

 

*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*

*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*

 

مکان ولادت امیرالمومنین (علیه السلام)  اشرف  بقاع یعنی حرم است. اشرف اماکن حرم مسجد است و اشرف بقاع مسجد کعبه است. مولودی جزآن حضرت در آن مکان به دنیا نیامده است آن هم درسید  ایام روز جمعه در ماه حرام و دربیت الحرام !!(2)

 

حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) سه روز چشم مبارک را باز نکرد، تا او را خدمت پیامبر(صلی الله علیه وآله)  آوردند. آنجا بود که چشم بازکرد. آن حضرت فرمود: او مرا مخصوص به نظرخود قرارداد ومن او را مخصوص به علم خویش قراردادم. سپس آن حضرت را درآغوش کشید و به منزل ابو طالب آورد.

 

هنگامی که وجود شریف آن حضرت دربطن فاطمه بنت اسد قرار گرفت درمکه زلزله شد و قریش بت ها را به کوه ابو قبیس آوردند ولی زلزله بیشتر شد و بت ها به صورت به زمین افتادند. آنان به ابوطالب پناه بردند و آن حضرت بالای کوه آمدو فرمود: "مردم دراین شب اتفاق مهمی افتاده است. خداوند خلقی را آفریده که اگر از او اطاعت نکنید و اقرار به ولایت او ننمایید و شهادت به امامت او ندهید این زلزله ساکن نمی شود. پس به اطاعت و ولایت و امامت او اقرار کنید. سپس درحالی که اشک می ریخت دستان مبارک را بلند نمود و فرمود: پروردگار من و آقای من تو را می خوانم به محمدیت پسندیده و علویت بلند مرتبه و به فاطمیت درخشنده و نورانی که برسرزمین تهامه  به رحمت ومهربانی خویش لطف بفرمایی". دیگران آمین گفتند. دعا که تمام شد زلزله پایان یافت.

 

فاطمه بنت اسد بعد از سه روز که مهمان الهی بود فرزند مبارک ومحترم خود را درآغوش گرفته آماده خروج از کعبه شد که هاتفی غیبی ندا داد: ای فاطمه نام این مولود را علی بگذار چرا که من خدای علی اعلی هستم. من نام او را از نام خود گرفته ام، واو را ادب آموخته ام و امر خود را به او سپرده ام و او را برغوامض علم خود آگاهی داده ام. او درخانه من به دنیا آمده است. او اول کسی است که برفراز خانه من اذان می گوید، و بت ها را می شکند و آنها را از بالای کعبه به صورت می اندازد. خوشا به حال کسی که او را دوست می دارد و از او اطاعت می کند و او را یاری می نماید. وای برکسی که بغض او را دارد و ازاو سرپیچی می کند و او را خوار می نماید و حق او را انکار می نماید.(3)منابع:

1- مناقب آل ابی طالب(علیه السلام): ج 3 ص 321-319.

2- مناقب آل ابی طالب(علیه السلام): ج 2 ص 200. بحار الانوار: ج 35 ص 19.

3- بحار الانوار: ج 35 ص 9، 37. امالی صدوق: ص 196.

منبع: شیعه نیوز

 

*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*

 

 

*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*

 

شعری بسیار زیبا از ابوعلی سینا در مدح امیرالمؤمنین

 

بگردون ابرش از رحمت برآمد از دل دریا

که دریا شد از آن صحرا که صحرا شد از آن دریا

*

بخـار از دشت پیدا شد چو ترکان بخارایی

زتیر ترکشش سـوزد سر خـارا ز بُن خـارا

*

زبان بگشود سوسن چون بشیر از مژده ی یوسف

زحسرت چشم نرگس همچنان یعقوب شد بینا

*

پی معجز ز شاخ گل برآمد بلبل از شادی

تجلی کرد بر هر شاخ گل صد معجز موسی

*

علیِّ عالیِ اعلا، ولیِ والی والا

وصی سیدِ بطحا به حکمش جمله مـا فیها

*

قوام جسم را جوهر، زمانی روح را رهبر

کلام نیک پیغمبر، ولیّ ایزد دانا

*

حدیثی خاطرم آمد که می فرمود پیغمبر

به اصحابش شب معراج سرّ لیلة الاسرا

*

بطاق آسمان چهارمین دیدم من از رحمت

هزاران مسجدی اندر درون مسجد اقصی

*

به هر مسجد هزاران طاق، بر هر طاق محرابی

به هر محراب دو صد منبر، به هر منبر علی پیدا

*

ز پیغمبر چو بشنیدند اصحاب این سخن گفتند

که دیشب با علی بودیم جمله جمع در یک جا

*

تبسم کرد سلمان، این سخن گفتا به پیغمبر

بغیر از خود ندیدم هیچکس در نزد آن مولا

*

اباذر گفت با سلمان به روح پاک پیغمبر

نشسته بودم اندر خدمتش در گوشه ای تنها

*

بگوش فاطمه خورد این سخن گفتا علی دیشب

که تا صبح از درون خانه پا ننهاد برون اصلا

*

که ناگه جبر ئیل از حق سلام آورد بر احمد

که ای مسند نشین بارگاه قرب اوادنی

*

اگر چه بر همه ظاهر شدم بر صورتی اما

ولیت از همه بگذشت، با ما بود در بالا

*

جنابش خالقی باشد که بر خلقش دو صد عالم

به هر عالم دو صد آدم بهر آدم دو صد حوا

*

بحکمش صد هزاران طور بر هر طور صد موسی

به هر موسی هزاران بیضه اندر بیضه صد عیسا

*

نه وصفش این چنین باشد که می گویند در عالم

زخندق جست و مرحب کشت اندر بیشه ی هیجا

*

علی سریست در وحدت که باشد سِر بی همتا

علی خلقی است در خلقت که باشد خلقتش یکتا

*

چو این اوصاف را بشنید از وصف کمال او

گرفت انگشت حیرت بر دهانش بوعلی سینا

 

*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*

 

 

*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*

 

امیر مومنان علی علیه السلام از دیدگاه دوست و دشمن

 

جابربن عبدالله روایت می کند که:

«جابر می گوید که چون علی علیه السلام از فتح خیبر به نزد پیامبر صلی الله علیه وآله بازگشت، حضرت فرمودند: اگر نبود که گروهی از امت من همانند مسیحیان درباره عیسی به انحراف کشیده می شدند هر آینه در باره تو چیزی می گفتم که از هیچ مکانی عبور نمی کردی مگر خاک پایت را بر می داشتند و از آب وضوی تو را به نیت شفا استفاده می کردند. اما همین برای تو کافی است که از من هستی و من از تو هستم و تو از من ارث می بری و من از تو ارث می برم و تو منزلت هارون را به موسی نسبت به من داری و تو ذمه مرا از دیونم پاک می کنی و بر اساس سنت من جنگ می نمایی و تو در فردای قیامت و بر سر حوض(کوثر) خلیفه من هستی و اولین فردی خواهی بود که در آنجا بر من وارد می شوی و با من لباس (بهشتی) می پوشی و تو اولین فرد از امت من خواهی بود که وارد بهشت می شود و شیعیان تو در آن روز بر روی منابری از نور با چهره هایی نورانی در اطراف من قرار دارند و من آنان را شفاعت می کنم و آنها در بهشت همسایه های من خواهند بود. جنگ با تو جنگ با من است و آشتی با تو آشتی با من، و سرّ و علن تو، سرّ و علن من و اسرار سینه تو اسرار سینه من است و فرزندان تو فرزندان من هستند و تو هستی که وعده های مرا محقق می کنی و حق با تو و بر زبان و چشم و در برابر دید توست، و ایمان با گوشت و خون تو درآمیخته همانگونه که با گوشت و خون من آمیخته است. و هرگز دشمن تو بر حوض کوثر بر من وارد نخواهد شد و دوست تو از آنجا محروم نمی گردد.

 

جابر می گوید: چون به اینجا رسید امام علی علیه السلام به سجده افتاد و گفت: حمد خدای را که از روی فضل و احسانش، با اسلام بر من نعمت داد و مرا قرآن آموخت و نزد بهترین بندگانش خاتم انبیا و سید مرسلین محبوب گردانید.

 

پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: اگر تو نبودی پس از من مومنین از غیرمومنین شناخته نمی شدند.»(1)

 

احمد بن حنبل (پیشوای مذهب حنبلی)

وی از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده که به فاطمه(س) فرمود: «آیا راضی نمی شوی که من تو را به کسی تزویج کنم که اولین مسلمان است و علمش از همه بیشتر و حکمتش از همه عظیم تر است.» (2)

 

محمد بن ادریس (پیشوای مذهب شافعی)

دربارۀ علی(ع) سروده ای دارد که چنین است:

لَو اَنَّ المُرتَضَی اَبدَی مَحَلَّهُ

لَصَارَ النَّاسُ طُرّاً سُجّداً لَهُ

وَ مَاتَ الشَّافِعِی وَ لَیسَ یَدْرِی

عَلِیٌّ رَبُّهُ اَمْ رَبُّهُ الله

«هرگاه علی جایگاه و حقیقت خویش را برای مردم آشکار کند، هر آینه مردم دسته دسته در برابر او به سجده خواهند افتاد، شافعی مُرد و عاقبت نفهمید علی(ع) پروردگار است، یا الله پروردگار اوست.» (3)

همچنین از سروده های اوست:

عَلِیٌّ حُبُّهُ جُنُّة

اِمَامُ النَّاسِ وَ الجَنَّة

وَصِیُّ المُصطَفَی حَقّاً

قَسِیمُ النَّارِ وَ الجَنَّة (4)

 

ابن ابی الحدید (شارح نهج البلاغه و دانشمند معتزلی مذهب)

او می گوید: «وَ مَا أَقُولُ فِی رَجُلٍ أَقَرَّ لَهُ أَعْدَاؤُهُ وَ خُصُومُهُ بِالْفَضْلِ وَ لَمْ یُمْکِنْهُمْ جَحْدُ مَنَاقِبِهِ وَ لَا کِتْمَانُ فَضَائِلِهِ؛ چه بگویم دربارۀ مردی که دشمنانش به فضایل و مناقب وی اعتراف می کنند و هرگز برای آنان مقدور نشد که مناقبش را انکار نموده و فضایلش را بپوشانند!

من چه بگویم دربارۀ مردی که همۀ فضیلتها به او منتهی می شود و هر مکتب و هر گروهی خود را به او منسوب می نماید. آری اوست رئیس همۀ فضیلتها... .» (5)

 

فخر رازی (دانشمند و مفسّر معروف اهل سنّت)

«هر کس در دین خود، علی بن ابی طالب را پیشوای خود قرار دهد، همانا رستگار شده است؛ زیرا پیامبر(ص) فرمود: «اللَّهُمَّ أَدِرِ الْحَقَّ مَعَ عَلِیٍّ حَیْثُ دَار؛ (6)

خداوندا! علی هرگونه باشد، حق را بر محور وجودش بچرخان.»

 

شیخ محمد عبده (7)

وی می‌گوید: در هنگام مطالعه نهج البلاغه، گاهی یک عقل نورانی را می‌دیدم که شباهتی به مخلوق جسمانی نداشت، این عقل نورانی از گروه ارواح و مجردات جدا شده و به روح انسانی پیوسته و آن روح انسانی را از لباسهای طبیعت تجرید نموده و تا ملکوت اعلا بالا برده و به عالم شهود و دیدار روشن‌ترین انوار نائل ساخته است و با این وصف شگفت‌انگیز، پس از رهایی از عوارض طبیعت در عالم قدس آرمیده است.

لحظات دیگری صدای گوینده حکمت را می‌شنیدم که واقعیات صحیح را به پیشوایان و زمامداران گوشزد می‌کرد و موقعیتهای تردیدآمیز را به آنان نشان می‌داد و از لغزشهای اضطراب‌آور بر حذرشان می‌داشت و آنان را به دقایق سیاست و طرق کیاست راهنمایی می‌کرد و به مقام واقعی ریاست آشنا می‌ساخت و به عظمت تدبیر و سرنوشت شایسته بالا می‌برد. (8)

 

معاویة بن ابی سفیان

ابن ابی الحدید معتزلی، شارح نهج البلاغه می‌نویسد: «هنگامی که جاسوسان معاویه اعزام مالک اشتر را به مصر به او گزارش دادند و او مأمور مالیاتی «قلزم» را – با وعده معافیت از پرداخت مالیاتهای موجود و مالیاتهایی که بعداً جمع‌آوری می‌کند – وادار نمود تا مالک اشتر را قبل از رسیدن به مرکز استانداری مصر بکشد و او هم با تظاهر به دوستی علی(ع) مالک را با عسل مسموم مورد پذیرایی قرار داد و او را شهید کرد و عهد نامه‌اش را – که در حقیقت اساس‌نامه حکومت اسلامی بود و از ناحیه امیر مؤمنان(ع) تنظیم شده بود تا در اختیار وی برای اجرای عملی آن در مصر قرار گیرد – عیناً برای معاویه فرستاد. معاویه وقتی که این اساس‌نامه را مطالعه و بررسی کرد، آن را سرشار از علم و برخوردار از عالی‌ترین فرازهای قانونی و نقش سرنوشت‌ساز کشورداری یافت؛ بهت زده شد و حالت تعجّب و حرص بر پی‌گیری و نگهداری آن نوشته از وی نمایان گردید.

ولید بن عقبه که در مجلس حاضر بود، پیشنهاد سوزاندن اساس‌نامه و دیگر نامه‌های ارسالی از مالک و علی(ع) را مطرح کرد. معاویه گفت: بس است، تند مرو که رأی قابل قبولی نداری. ولید گفت: آیا رأی صحیح این است که اعلام شود چنین اثری به دست آمده، تا مردم بدانند احادیث و نوشته‌های ابوتراب، علی(ع) نزد تو است و تو از آن بهره‌برداری علمی و حکومتی می‌کنی؟

معاویه گفت: «وای بر تو، آیا دستور می‌دهی یک اثر علمی همانند این اسناد را به آتش کشم؟ به خدا سوگند علمی جامع‌تر و حکیمانه‌تر از این آثار و نوشته‌ها به گوشم نرسیده است.»

ولید گفت: اگر این چنین از مقام علمی و قضایی علی(ع) به شگفت آمده‌ای، پس از چه رو به جنگ و کشتار با وی برخاسته‌ای؟ معاویه بعد از قدری بگو مگو و سکوت دربارة زمامداران قبل از امیرالمؤمنین علی(ع) گفت: «بگذارید من در عهدنامه مالک اشتر تأمّل و بررسی نمایم؛ زیرا من نه علمی را خوانده و با آن برخورد کرده‌ام که جامع و حکیمانه‌تر از آن باشد و نه اثری را دیده‌ام که از حیث اشاره به آداب قضایا، احکام و سیاست این چنین پرمایه و پرمحتوا باشد.» (9)

 

عمرو بن عاص

عمرو بن عاص، اشعاری در مدح و عظمت امام علی(ع) سرود و برای معاویه فرستاد که ترجمه بخشی از آن چنین است:

«سفارشهای رسول خدا(ص) را در مورد علی(ع) فراوان شنیدیم، پیامبر(ص) در روز غدیر خمّ بالای منبر رفت و ولایت علی(ع) را اعلام کرد، در حالی که همه همراهان آن حضرت حاضر بودند که (پیامبر) امیریِ مؤمنان را از طرف خدا به علی(ع) بخشید، در حالی که خوب امیر و جانشینی (برای پیامبر) بود.» (10)

 

خواهر عمرو بن عبدود

در جنگ خندق نبرد سختی بین حضرت علی(ع) و عمرو بن عبدود، از شجاعان عرب درگرفت. در نبرد طولانی و سخت، عمرو فرصتی پیدا کرد و شمشیر خود را بر فرق مبارک امیر المؤمنین(ع) فرود آورد و به آن حضرت جراحتی رسانید. ایشان شمشیری بر پای او زد و پای او را قطع کرد و عمرو، به زمین افتاد، امیر المؤمنین(ع) بر سینه‌اش نشست، عمرو گفت: «یَا عَلِیُّ قَدْ جَلَسْتَ مِنِّی مَجْلِساً عَظِیماً؛ ای علی در جای بزرگی نشستی.» آنگاه چون مرا کشتی جامه از تن من باز مکن، حضرت فرمود: این کار بر من خیلی آسان است.

 

ابن ابی الحدید و دیگران گفته‌اند: هنگامی که امیر المؤمنین(ع) از عمرو ضربت خورد مانند شیر خشمناک بر عمرو شتافت و با شمشیر سر پلیدش را از تن جدا کرد و بانگ تکبیر برآورد، مسلمانان از صدای تکبیر علی(ع) دانستند که عمرو کشته شد. پس رسول خدا(ص) فرمود: «ضربت علی(ع) در روز خندق بهتر است از عبادت جن و انس تا روز قیامت.»

خواهر عمرو، وقتی بر سر جنازه برادرش آمد، بر خلاف رسم آن زمان ملاحظه کرد که جنازه برادر «مثله» نشده و زره عمرو را که مثل آن در عرب پیدا نمی‌شد با سایر اسلحه و لباسهایش به غارت نرفته است. گفت: «مَا قَتَلَهُ اِلاَّ کَریمٌ؛ برادر مرا نکشته است، مگر مردی کریم.»

سپس از قاتل برادرش پرسید، کیست کشنده برادر من؟ جواب دادند: شمشیر خدا و شیر اسلام «علی بن ابی طالب».

خواهر عمرو اشعاری سرود که ترجمه دو بیت آن چنین است: «اگر برادرم را جز علی، شخص دیگری کشته بود، تمام عمرم را با گریه و زاری می‌گذراندم. ولی کشنده برادرم در جهان نظیری ندارد!! از سوی دیگر پدر او در شرافت و فضیلت مهتر و سرور مردم بود.» (11)

 

جبران خلیل جبران

از علمای بزرگ مسیحیت، چنین می گوید: "به عقیده من علی بن ابیطالب (پس از پیامبر) نخستین مرد از قوم عرب است که وجودش، همه فضائل کامل بودن را در قوم خویش دمید و آهنگ آن را به گوش مردمی رسانید که پیش از آن مانند آن را نشنیده بودند و در بین تاریکی‌های جاهلیت از روش روشن او متحیر ماندند؛ پس کسی که طریق علی را پسندید به فطرت سلیم بازگشت و آن که از باب خصومت وارد شد جاهیلت را ترجیح داد.

 

"جبران معتقد بود که:"دو طایفه شیفته روش علی بودند یکی خردمندان پاکدل و دیگری نیکو سرشتان با ذوق، علی بن ابیطالب شهید عظمت خویش گشت او از دنیا رفت در حالی که نماز بر زبانش جاری و دلش از شوق خدا لبریز بود. مردم عرب، حقیقت مقام او را درک نکردند تا گروهی از مردم کشور همسایه آنها (ایران) برخاسته، این گوهر گرانبها را از سنگ تشخیص داده و او را شناختند."

 

جبران اضافه می کند که : "علی (علیه السلام) مانند پیغمبران درگذشت، مقام و شأن او در بصیرت و بینایی چون پیغمبران، مختص شهر ، بلد ، قوم ، زمان و مکان نبوده و شخصیتی بین المللی داشت."

 

شبلی شمیل

دانشمندی است که شاگرد برجسته مکتب داروین بود و در سال 1335 هجری درگذشت. وی نخستین کسی است که نظریه "قوه" را در شرق منتشر کرد. او چنین می‌گوید: "امام و پیشوای انسان‌ها علی بن ابیطالب بزرگ بزرگان و یگانه نسخه‌ای است که با اصل خود «پیامبر(صلی الله علیه و آله)» مطابق است هرگز اهل شرق و غرب، سخنرانی نظیر او در گذشته و حال ندیده است."

 

جرج جرداق 

نویسنده مسیحی و معروف لبنانی در کتاب "صوت العدالة الانسانیة " درباره علی (علیه السلام) چنین می‌نویسد: ای دنیا چه می‌شد اگر همه نیروهایت را در هم می‌فشردی و دوباره شخصیتی مانند علی با آن عقل، قلب، زبان و شمشیر نمودار می‌کردی؟"

 

توماس کارلایل

فیلسوف انگلیسی درباره تمیر مومنان چنین می‌گوید: "ما نمی‌توانیم علی را دوست نداشته باشیم و به وی عشق نورزیم زیرا هر چه خوبی هست که ما آن را دوست داریم همه در علی جمع است. او جوانمرد شریف و بزرگواری بود که دلش سرشار از مهر و عطوفت و دلیری بود، از بشر شجاع‌تر، اما شجاعتش آمیخته با مهر و عطوفت و لطف و احسان بود.

 

پیش از رحلت خود درباره قاتلش از او نظر خواستند ، فرمود: اگر زنده ماندم خود می‌دانم چه کنم و اگر درگذشتم اختیار با شماست، اگر می‌خواهید او را قصاص کنید یک ضربه بیشتر به او نزنید و اگر عفو کنید به تقوا نزدیکتر است."

 

مادام دیالافوا

محقق و مستشرق فرانسوی در کتاب سفرنامه اش (که نشان ملی لژیون دونر، (Legion Dhonneur) فرانسه را به خود اختصاص داده است) می نویسد: «چه کسی را می توان یافت که عالم تر از علی و بیش از او مشتاق صلح و آرامش باشد؟ چه خاندانی را پاک تر از خاندان علی می توان سراغ گرفت؟ در عصری که خداپرستی با بت پرستی و دیگر مظاهر شرک درآمیخته بود، چه کسی بیش از علی زبان به توحید گشود؟ در جنگ ها زمانی که همه از صحنه می گریختند چه کسی استوارتر از علی پیکار می نمود؟ زمانی که همه به فکر جان خویش بودند، چه کسی جز علی به استقبال مرگ می شتافت؟ چه کسی عادلانه تر از علی فرمان رانده؟ چه کسی رئوف تر از او می شناسید؟ چه کسی بیش از او در تهدیدهایش راسخ و به وعده هایش وفادار بود؟

...ای دیدگان من گریه کنید و قطرات اشک را با ناله درآمیزید; بگریید بر ظلومیت خاندان رسول الله صلی الله علیه وآله »

 

و بسیاری نمونه های دیگر...

 

1) امالی شیخ صدوق (مجلس بیست و یکم )

2) مسند احمد، ج 5، ص 26؛ مجمع الزوائد، ج5، ص 101.

3) فضایل حضرت علی(ع)، والعادیات، چاپ دارالحدیث، قم، ص 17.

4) دیوان شافعی، چاپ مصر، ص 32.

5)  شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1، ص16.

6) تفسیر الکبیر، محمد بن عمر فخر الرازی، چاپ مصر، قاهره، 1357 ق، ج 1، ص 111.

7) وی از بزرگ‏ترین روحانیون دانشمند اهل سنت، مفتی اسبق مصر، مصلح بزرگ و معاصر سید جمال الدین اسد آبادی بود.

8) شرح نهج البلاغه، شیخ محمد عبده مقدمه، ص 7 و 10.

9) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 6، ص72 – 74.

10) ترجمۀ الامام علی بن ابی طالب(ع) از تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج 2، ص 89.

11) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1، ص20 و 21.

 

*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*

 

 

*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*علی*

 

امیرالمومنین علی (علیه السلام):: المؤمنُ مَن وَقی دینَه بِدُنیاه و الفاجرُ مَن وَقی دُنیاهُ بِدینِه.

 

امیرالمومنین علی (علیه السلام):

مومن دنیا را سپر دینش قرار می دهد و فاجر دین را سپر دنیایش.

 

منبع: غررالحکم ح 1546

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۳/۰۳
شهدا شرمنده ایم ...!!!

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی