http://www.tablet4you.ir/?r=x9lX8ofB3z1WzVd8bKfKRQ== - - بازخوانی نامه تاریخی امام خمینی به منتظری :: پایگاه مقاومت بسیج شهدای ورزنه

پایگاه مقاومت بسیج شهدای ورزنه

پایگاه اطلاع رسانی شهداء

پایگاه مقاومت بسیج شهدای ورزنه

پایگاه اطلاع رسانی شهداء

پایگاه مقاومت بسیج شهدای ورزنه

بّسمِ رَبِّ الشهداءِ وَاصِّدیقین

بایگانی
تبلیغات
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
محبوبیت وبلاگ




بازخوانی نامه تاریخی امام خمینی به منتظری

شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۸:۲۴ ب.ظ

والله قسم ، با انتخاب شما مخالف بودم

 

من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می افتد ندارم / واقعیات را در موقع مناسبش با مردم در میان می گذارم / تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام

 

اگر بخواهیم مهم ترین و اصلی ترین تفاوت بین نظام جمهوری اسلامی با سایر نظام های دموکراتیک و غیر دموکراتیک را بیان کنیم عبارت است از وجود رهبری دینی یا بهتر بگوییم «ولی فقیه» در رأس حکومت.

ولی فقیه اگر چه متضمن اجرای احکام و فرامین دینی و عدم عدول حکومت از آموزه های اسلامی است، اما با اندک نگاهی به مدیریت ولایت فقیه در طول سال های بعد از انقلاب اسلامی، می توان دریافت که متضمن کارآمدی و توانمندی نظام جمهوری اسلامی نیز هست.

بر همین اساس، یکی از جلوه های شگرف وجود ولی فقیه در جامعه ایران را می توان در عبور جامعه از بزنگاه ها و بحران های اجتماعی- سیاسی مورد ملاحظه قرار داد. مصادیق این موضوع را می توان در دوران ولایت امام خمینی در در مهار بحران های اجتماعی سال های اولیه انقلاب و مدیریت جنگ هشت ساله با عراق، و در دوران ولایت رهبر انقلاب در مواجهه با حوادثی چون ماجرای تیر 78 و فتنه 88 مورد ملاحظه قرار داد.

اما شاید یکی از وجوه تفاوت ولی فقیه با سایر مسئولین و دولتمردان نظام جمهوری اسلامی در این باشد که اکثر مسئولین و دولتمردان در تصمیم گیری های خود، منافع حزبی و گروهی خود را در نظر دارند اما برای ولی فقیه آن چیزی که تنها و تنها اهمیت دارد، حرکت انقلاب اسلامی در مسیر حق و عدم عدول از آرمان های والای آن است. برای ولی فقیه آن موضوعی که در مرتبه اول مهم است عمل به تکالیف و وظائف الهی است و در این راه با هیچ کس و هیچ چیز عقد اخوت نبسته است.

تاریخ زعامت امام خمینی و رهبر انقلاب نشان داده است که هرگاه افراد یا جریان هایی خواسته اند در مقابل اسلام و انقلاب قرار بگیرند، در هر مقام و منصبی که بوده اند، با برخورد شدید و حتی عزل از سوی ولی فقیه مواجه شده اند. در حقیقت آنگاه که پای اسلام و انقلاب در میان باشد، ولی فقیه نشان داده است که هیچ تعارفی با کس یا گروهی نداشته است.

برای صدق گفتار فوق الذکر می توان مثال های مختلفی زد اما شاید مهم ترین آنها را بتوان در ماجرای عزل آقای منتظری توسط امام خمینی مورد ملاحظه قرار داد. چنانکه می دانید آقای منتظری یکی از کسانی بود که در طول پیروزی نهضت انقلاب اسلامی، زحمات زیادی کشیده و حتی در زندان شاهنشاهی نیز متحمل شکنجه های زیادی شده بود. بعد از انقلاب نیز آن قدر جایگاه وی در نزد افکار عمومی و مسئولین کشور بالا بود که در نهایت وی را به عنوان قائم مقام رهبری معرفی کردند.

با همه اینها هنگامی که امام خمینی دید، منافقین و لیبرال ها در بیت وی نفوذ کرده و درصدد ضربات مهلک به انقلاب اسلامی و جامعه ایران هستند، بعد از ارسال چندین هشدار و انذار، او را از این منصب عزل کرد. امام خمینی با این اقدام خود نشان دادند که برای آنکه انقلاب اسلامی از مسیر خود عدول نکند حتی حاضر است از «پاره تن» خویش نیز عبور کند.

این دقیقا همان کاری است که رهبر انقلاب در ماجرای فتنه 88 در قبال سران فتنه انجام دادند. سران فتنه نیز جزو کسانی بودند که در تاریخ انقلاب زحمت کشیده و دارای سوابق کم و بیش انقلابی بودند اما آنگاه که در مقابل انقلاب و مردم قرار گرفتند، رهبر انقلاب حاضر به باج دادن به آنان نشد.

در این باره گفتنی های زیادی است اما شاید خوانش دوباره نامه معروف امام خمینی به منتظری می تواند گویای مشی الهی- سیاسی زعمای جامعه ایران و چگونگی مواجهه ولی فقیه با انحرافات باشد.

برای همین، بولتن نیوز بار دیگر متن کامل این نامه را منتشر می کند. متن کامل این نامه بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای منتظری

با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‌اید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم می‌دانم؛ خدا را در نظر می‌گیرم و مسائلی را گوشزد می‌کنم.

از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم. مثلا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید.

در مساله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدین‌تر می‌دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید. از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد الله از این پس شما مساله مالی هم ندارید.

اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‌دانید -که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند- با دلی شکسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهری‌ها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌کنم دیگر خود دانید:

1 - سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال‌ها نریزد.

2 - از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.

3 - دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند.

4 - نامه‌ها و سخنرانی‌های منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحی له الفدا- و خون‌های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.

و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل‌کرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم. و الله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم. و الله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنی‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.

سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم‌پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم.

من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تاثیر دروغ‌های دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند نگردند. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. و السلام.

یکشنبه 6 / 1 / 68

روح‌الله الموسوی الخمینی
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۲/۱۴
شهدا شرمنده ایم ...!!!

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی