تا مصلحت نظام در انتخابات چه باشد!
تا مصلحت نظام در انتخابات چه باشد!
آیتالله بارها گفتهاند.«شرط کارآمدی دولت شخصیت رئیسجمهور است». وزراء سرباز رئیس جمهور نیستند. همراه رئیس جمهورند. همراهانی صاحب نظر و قابل. کارآمدی از اقناع میآید نه اجبار. از انسان مجبور، نه خلاقیتی برمیآید نه کار آمدی. انسان مجبور هنرش میشود توجیه. توجیه خطاها.
قطار عمر سیاسی آیتالله توقف و خستگی ندارد. ترس از آبرو دادن ندارد. شکست و پیروزی هم ندارد. قطار عمر سیاسی آیتالله معیار دارد. معیاری به نام مصلحت. باید دید مصلحت نظام در انتخابات ۹۲ چیست؟
آیتالله بشدت از انتقامیون انتقاد میکند. میگوید بی مبارزه به مدد مبارزات انقلابیون صاحب تریبون شدند. اما از تریبونشان تعبیر مائده آسمانی برای انحرافیون درآمد!
اگرآیت الله از شورای فقهی میگویند. از تخصصی شدن فقه میگویند. از همین روست. حوزه باید لباس جدیدی بپوشد. تا پوستین وارونه بر آن نپوشانند. حوزههای علمیه در پیچ تاریخیاند. پیچ تاریخی توجه به نیازهای جدید مردم در دنیای ارتباطات. در عصر انفجار اطلاعات. شاید فتاوی بدیع و نوآورانه حضرت آیتاللهالعظمی سیستانی در همین راستا باشد. وقتی معظمله از بلامانع بودن مشروط نمایش چهره پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) میگویند. یعنی حوزههای علمیه را فرا میخوانند. فراخوان مراجع برای عبور از پیچ تاریخی عصر ارتباطات. البته نه با پوستین وارونه تحجر! .
آیتالله به رسم همیشه وارد میشوند. خیلی معمول و بیتشریفات. ذکر مرسوم هم صلواتی است و بس. تک تک میهمانان از نگاه مهربان ایشان محروم نمیمانند. من هم به همچنین. به صورت آیتالله نگاه میکنم ،اثری از خوشحالی ندارد. انگار نه انگار که مهدی به خانه بازگشته. غم صورتشان حتی بیش از روزهای دیگر است. شاید مغموم دیدن تصاویر نوگلان سوخته در “شینآباد”ند. یا مغموم شنیدن خبر خودسوزی “خیّر مدرسهساز” سمنانی و یا شاید مغموم غم مردمی که اخبار مشکلاتشان امروز بیش از همیشه است. اخبار صدا و سیما هم که نگوید. مردم در ملاقاتها به آیتالله میگویند.
چهره مغموم ایشان را که دیدم، ناخود آگاه یاد حرفشان درباره بچههای خود و مردم افتادم. آیتالله امروز مغمومند. مغموم غم بچههای مردمی که همیشه همراه انقلاب بودند. آیتالله امروز در غم مردمی شریکند که شعله آتش بیکاری و تورم و سوءمدیریتها رویای بچههای آنان را میسوزاند. دیدن چهره شاد آیتالله فعلاً میسر نیست. باید منتظر روزی بود که مردمش نیز شاد باشند. این را در کنار جوار مرقدامام حسین(ع) نیز طلبیده بود. با دعایی متفاوت. ” دعا کنید که سر بلندی مردم ما را نگیرند”.
فرهنگیان حرف اول و آخرشان درخواست حضور از آیتالله است. مثل قاطبه درخواستها در دیدارهای این روزها. درخواست حضور ایشان برای عبور از تنگناها. از مشکلات آموزش و پرورش هم میگویند. امّا خوب میدانند آموزش و پرورش هم بخشی از کل ساختار دولت است. تا ساختار درست نشود. تا از انحراف باز نگردیم. انتظار حل مشکلات انتظار بحقی نیست. چه آموزش و پرورش و چه اقتصاد، چه ارشاد و چه دانشگاه.
آیتالله این جمله را بارها گفتهاند. «شرط کارآمدی دولت شخصیت رئیسجمهور است» .حل مشکلات از رأس هرم آغاز میشود. وزراء سرباز رئیس جمهور نیستند. همراه رئیس جمهورند. همراهانی صاحب نظر و قابل. کارآمدی از اقناع میآید نه اجبار. از انسان مجبور، نه خلاقیتی برمیآید نه کار آمدی. انسان مجبور هنرش میشود توجیه. توجیه خطاها. چه نیکو گفته اند یک دروغ با هزار توجیه میشود هزار و یک دروغ !.
نظر آیتالله هنوز هم نظر نماز جمعه ۸۸ است. همان نظری که یک بار گفتند برای همیشه. گفتند “هدف رواج اختلاف و کینه حداکثری در نظام است.” از هدف نهایی گفتمان تفرقه نیز گفتند. ناکارآمدی نظام در چشم مردم. با هنر خدشه بر معیشیت مردم به نیت ظهور!. ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد نفت این سالها هم مصروف همین خیال انحراف شد. شاید!. شعار رسیدن به قلههایش هم شد نصیب سفره مردم.
وقتی این حجم درخواست حضور از آیتالله را میشنوم. ناخود آگاه یاد نکتهای میافتم. نکتهای که باید واگویهاش کنم. آیتالله هاشمی یا بقول تعبیر جالب اعراب «مرد انقلاب و مردم»، در نیم قرن گذشته به خوبی نشان داده هم مرد انقلاب است و هم مرد مردم. هم دوران مبارزاتش و هم دوران صدارتش. هم به تکلیف امام بود و هم به خواست مردم. شاید هیچ شخصیتی معادل ایشان نداشته باشیم که به دفعات و مکرر خود را به معرض رأی مردم گذاشته باشد.
شیرینی رأی مردم بر آیتالله حکم حلاوت احکام امام را دارد. شکست و پیروزی هم ندارد. در پیروزی میشود یار مردم. در شکست میشود غمخوار مردم. از انتخابات ۵۸ تا ۸۶٫ ۲۸ سال هم پای انتخابات بوده و هم پای رای مردم. هم حافظ منافع نظام و هم ناظر امین حفظ رأی مردم. تشابه رای مردم به آیتالله از ۵۸ تا ۸۶ هم شاهد این مدعاست. اعتمادی که ۳۰ سال عینا امتداد یابد میشود اعتبار.
آیتالله به هیچ انتخاباتی پای نگذاشته مگر به تکلیف نظام. قدرت برای هاشمی مطالبه نیست. ماموریت است. ماموریتهای دشوار هم معمولا به او رسیده. ماموریت ریاست مجلس اول. ماموریت فرماندهی جنگ. ماموریت هدایت دیپلماسی دفاع مقدس. ماموریت حساس پس از ارتحال امام(ره). ماموریت ریاست جمهوری پس از جنگ. ماموریت زین کردن اقتصاد کشور. ماموریت حضور در انتخابات مجلس ششم. برای تعدیل افراطیگریها. ماموریت حضور در انتخابات ۸۴٫ برای ناکام نماندن توسعه کشور. مأموریت حضور در انتخابات ۸۶ خبرگان. آن هم به تکلیف و اذن رهبری. او پای هیچ انتخاباتی نیامده. مگر به ضرورت. به ضرورت تشخیص نظام. بالاترین مصلحت آیتالله. مصلحت نظام است. مصلحت آبرو، خانواده، مال و جان جملگی به کنارند. نگاه آیتالله به انتخابات آتی نیز چنین است .قطار عمر سیاسی آیتالله توقف و خستگی ندارد. ترس از آبرو دادن ندارد. شکست و پیروزی هم ندارد. قطار عمر سیاسی آیتالله معیار دارد. معیاری به نام مصلحت. باید دید مصلحت نظام در انتخابات ۹۲ چیست؟
از بحث محوری فرهنگیان با آیتالله که بگذریم. از مباحث تخصصی مطرح شده در این جلسه نباید گذشت. هشدار فرهنگیان درباره دور شدن آموزش و پرورش از استانداردهای جهانی. آن هم در عصر انفجار اطلاعات و گسترش وسایل ارتباط جمعی. فرهنگیان میگویند تربیت نسل آینده با مخاطرهای جدی روبروست. اگر در پاسخ سوالاتشان فقط شعار بدهیم. نسل جدید اقناع میخواهد نه شعار. اگر در آموزش و پرورش بدنبال طرح مباحث شعاری برویم. میوه ذهن نسل آینده ما را رسانههای بیگانه خواهند چید.
فرهنگیان از سکوت مراجع و علمای کشور درباره مسائل جاری کشور نیز گلایه دارند. میگویند سکوت تأثیر بسیار بدی در ذهن جوانان ایجاد میکند. اینهمه تخریب آن هم به بزرگان نظام. این همه دروغ و وعدههای پوچ. این همه حجم مشکلات مردم و اخبار معکوس صدا و سیما را چه کسی باید هشدار بدهد؟. حتی به آیتالله هاشمی هم ایراد میگیرند. میگویند فقط هشدار کافی نیست. اگر میتوانید حضور پیدا کنید، لحظهای نباید تردید کنید.
یکی از فرهنگیان تذکر جالبی میدهد. میگوید: آقای هاشمی! طوری نشود که مردم فکر کنند که صنف روحانیت فقط به فکر منافع خودش است ولی پای منافع مردم باشد سکوت میکنند!. تذکر بحقی است. اما شاید خیلی ها ندانند. ۴۵ سال قبل همین حرف را هاشمی بالای منبر مسجد هدایت زد. حرفی که مخبر ساواک در گزارشش نوشت. “اکبر هاشمی از روحانیت کم فروش گلایه کرد”. “از روحانیتی که نان مردم را میخورند ولی نام مردم را نمیبرند!”.
آیتالله ۴۵ سال قبل حرفی زد که امروز هم میزند. روحانیت حق نگوید مردم رو بر میگردانند. انتقاد صریح آن روز را باز هم به صراحت میگوید. به صراحتی عیانتر. روحانیتی که در دوران مبارزه در کنار امام نبودند و امروز هم از مردم نمیگویند!. رسم متحجران این است. روز سربالایی و مبارزه ساکت بودند و ناظر خون دادن مردم!. روز استقرار و سرازیری شده اند فریاد زن بیباک اما بازهم بدون مردم!.
یکی دیگر از فرهنگیان هشداری بسیار جدی میدهد. هشدار درباره دینگریزی دانشآموزان. هشدار درباره پوستین وارونه برخی از روحانیت برای دین. آیتالله با شنیدن این هشدار سری به تایید تکان میدهند. سری هم به تایید و هم به نگرانی. خود ایشان نیز بسیار از این موضوع نگرانند. شاید اگر از شورای فقهی میگویند. از تخصصی شدن فقه میگویند. از همین روست. حوزه باید لباس جدیدی بپوشد. تا پوستین وارونه بر آن نپوشانند. حوزههای علمیه در پیچ تاریخیاند. پیچ تاریخی توجه به نیازهای جدید مردم در دنیای ارتباطات. در عصر انفجار اطلاعات.
شاید فتاوی بدیع و نوآورانه حضرت آیتاللهالعظمی سیستانی در همین راستا باشد. وقتی معظمله از بلامانع بودن مشروط نمایش چهره پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) میگویند. یعنی حوزههای علمیه را فرا میخوانند. فراخوان مراجع برای عبور از پیچ تاریخی عصر ارتباطات. البته نه با پوستین وارونه تحجر. بلکه با لباسی نو و بدیع. لباسی از جنس فقه پویا. شاید شورای فقهی پارچهای برای همین لباس نو باشد. شاید وقت آن رسیده باشد فقاهت شیعه با شورای فقهی لباسی نو بر تن کند .
حرفها و درددلهای فرهنگیان که پایان میپذیرد. آیتالله سخن آغاز میکنند. سخنانی که مثل همیشه حرف نو دارد. حرفهایی نو در کنار تکرار تاکیدات . حرفهایی از جنس اصول انقلاب. از جنس اصلاح امور.
آیتالله این بار از ۳ نحله فکری نظام میگویند. از” انقلابیون، انحرافیون و انتقامیون!”.
از انقلابیونی که سالها به مدد حمایت مردم بار و زحمت انقلاب و نظام را در دفاع مقدس و سازندگی به دوش کشیدندو امروز با تیغ تیز انتقام گوشهنشین شدهاند.
از انحرافیونی که به مدد فریبکاری و عوام فریبی این سالها به ریاست رسیدند و بنا به پیشگویی قرآن از به قدرت رسیدن آنها. مایه فتنهانگیزی و نابودی دین و زرع مردم شدند. پیشگویی قرآن را در این باره از کتاب «فرهنگ قرآن» آیتالله پیدا کردم. جلد ۲۲ و ۳۱٫ آیات ۲۰۴ و ۲۰۵ سوره بقره و آیه ۷ سوره آلعمران.
آیتالله از انتقامیون هم میگویند.از آنها که در دوران مبارزه سکوت کردند. سکوت به بهانه کار علمی و دینی. منبر آنها سالها، بیباکی میخواست که اینها نداشتند. منبر آن روزها منبر بیداری بود. منبر بیداری اسلامی. منبری که هم زندان داشت و هم شاید اعدام. کار دینی اما هزینهای نداشت. دوران هم دوران سربالایی انقلاب بود. هنوز از جمهوریاسلامی و امکانات هم خبری نبود. هر چه بود هزینه بود. هزینه از جان و مال و خانواده. پس ساکتین دوران مبارزه شدند مدعی انتظار ظهور .
آیتالله امروز به شدت از انتقامیون انتقاد میکند. میگوید بی مبارزه به مدد انقلاب صاحب تریبون شدند. اما از تریبونشان تعبیر مائده آسمانی برای انحرافیون درآمد.
آیتالله میگویند همه اینها بخاطر حسادت بود. حسادت از میدانداری انقلابیون. پای حسادت که به میان آمد. انتقام شد مرامشان . شدند انتقامیون. شاید اگر حسادت نبود عاقبت آنان نمیشد پایداری در صف اول حمایت از منحرفان! .
آیتالله از اعتمادسوزی مردم به عنوان گرانترین کالای نظام یاد میکند. ” چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا”. از اعتمادی از دست رفته بدست وعدههای پوچ. به دست غارت بیتالمال، به ترویج دروغ. با توسل به زهد فروشی.
آیتالله از بارزترین مشخصه جریان منحرف میگوید. از تاکتیک تخطئه تاریخ انقلاب، تاکتیکی که نوک پیکانش در سال ۸۸ به سوی هاشمی قرار گرفت. تخریبها از شناسنامه انقلاب آغاز شد تا به اصلیکاریها برسد. همین چند ماه قبل بود که آنها از اصلیکاریها تلویحاً نام بردند و امروز دیگر علنی میگویند. تاریخ انقلاب برگ برنده انقلابیون است .برگ مات کردن انحرافیون و برگ رسوا کردن انتقامیون. چه ناپخته بودند آنها که یاریگر زیر سوال بردن تاریخ انقلاب شدند فقط به بغض هاشمی. آنها شاید هنوز هم نفهمیده باشند. بصیرت به شعار نیست. به تجربه است. به پختگی است. مناظرات ۸۸ اعلام جنگ به اشخاص نبود. اعلام جنگ به تاریخ نظام بود. نظام بدون پشتوانه تاریخی، بدون کارآمدی گذشته، نظام مطلوب منحرفان بود. تا حالا بتوانند بشوند مدعی و طلبکار نظام. هیچکس هم حق ندارد غیر آنها حرف بزند. نه راست و چپ نه اصولگرا و اصلاحطلب. گروکشی و باجخواهی که شاخ و دم ندارد. امروز منحرفان وارد این مرحله شده اند.
آیتالله راه مقابله را به خوبی نشان میدهد. راهحلی از جنس اصول و اصلاح امور. آنجا که مناقشه راهبرد انحراف میشود. اختلاف افکنی روش گفتمان تفرقه میشود. راه مقابله وحدت است. «وحدت ملی». راه وحدت ملی هم روشن است. انتخابات رقابتی، آزاد و قانونی. “انتخابات مردمپسند”. نتیجهاش هرچه باشد مهم نیست. مردمپسند باشد، وحدتآفرین میشود. آیتالله از همه میخواهند. از مردم عادی تا سران نظام. میخواهند هموار کنند مسیر انتخابات آزاد و رقابتی را. تا ناهموار کنند مسیر انحراف را .
معجزه حضور مردم از جنس معجزه هزاره سوم نیست. که با آن همه درآمد نفتی از اقتصاد تهدیدی برای نظام بسازد. معجزه حضور مردم از جنس اعجاز دفاع مقدس است. از جنس معجزه سازندگی خرابیهای جنگ بدون ذخیره ارزی. با حضور مردم اتفاقاتی میافتد که با دلارهای نفتی ممکن نمیشود. ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی که سهل است. ۷۰۰۰ میلیارد دلار هم باشد بدون همراهی مردم میشود ریاضت اقتصادی. میشود وضع امروز. دلار فردا چند است؟ بنزین چند؟ نان چند؟ و….. میشود روزمرگی. میشویم بدون چشمانداز و برنامه. فکر و ذکرمان هم میشود بودجه دی میآید یا بهمن؟ شاید هم اسفند … این ره به توسعه نمیرسد.
جلسه که تمام میشود. خوش و بشها هم به پایان میرسد. در محل خروج از راهروهای مجمع دوستی به همکارش میگوید آقای هاشمی نمیآیند؟ مگر به اجماع. به اجماع مردم عادی و سران نظام. آقای هاشمی نمیآید مگر به تشخیص نظام. به تکلیف نظام. دشواری ماموریتش مهم نیست. مهم تشخیص یکپارچه مردم و نظام است. تعبیر جالبی است. مثل تعبیر اعراب برای آیتالله هاشمی .”رجل الثوره و الشعب”.منبع
به نقل از رزمنده نیوز