مولای من امام خامنه ای
يكشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۸:۵۶ ق.ظ
مولای من ...
سید علی ....
مولای من...
جانم به فدایت.....
من تا آخرین نفس در راهت قدم بر میدارم تا خاری به چشم دشمنان تو باشم...
وقتی که میخندی آرام میشوم....
آن چهره زیبا و نورانیت نشانه از
با تقوا و وارسته بودن تو دارد....
نشانه از صبح جمعه ی ظهور دارد...
وقتی میبینمت انگار جانی دوباره میگیرم...
و با امید به زندگی ادامه میدهم ای علت نفس های من...
دوستت دارم...
جانم و جانها به فدای لبخندت آقا....
میدانم که تنهایی....
تنها دل خوشی ات آن یار
سفر کرده است...
درد هایت را به او بازگو میکنی
و از او کمک می طلبی....
ما هم تا زمانی که زنده ایم
با تواییم....
همراه تو اییم...
در راه تواییم..
و با بدخواهانت
مبارزه میکنیم.....
در قنوت آن نماز
که در خلوت و تنهایی می خوانی....
که کسی جز تو و معبودت نیست...
ما را هم دعا کن....

ما منتظریم تا محرم گردد
هنگامه ی امتحان فراهم گردد
ما میدانیم و تیغ و حلقوم شما
یک مو ز سر علی اگر کم گردد
سایه ی مقام معظم رهبری همواره مستدام باد....
تا کور شود هر آنکه نتواند دید...
یا علی
منبع: وبلاگ نوجوان ایرانی
۹۲/۰۲/۱۵